رفاهطلبى، زمینهى ذلّت و خوارى
تنوعطلبى و افزون خواهى در حقیقت دام بزرگى است براى اسیر شدن انسانها از سوى استعمارگران دیروز و امروز كه با استفاده از آن، افراد آزاده را چنان اسیر انواع غذاها و لباس ها و مركب ها و مسكن ها مىكنند كه خویشتن خویش را به كلى به دست فراموشى بسپارند و حلقه اسارت آنها را بر گردن نهند.
رفاهطلبى، زمینهى ذلّت و خوارى
وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ یُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنى بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا یَكْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا یَعْتَدُونَ. (بقره/61)
و (نیز به خاطر آورید) زمانى كه گفتید: اى موسى، ما هرگز یك نوع غذا را تحمّل نمىكنیم، پس پروردگارت را بخوان تا از آنچه (به طور طبیعى از) زمین مىرویاند، از سبزى و خیار و سیر و عدس و پیازش، براى ما (نیز) برویاند.
موسى گفت: آیا (غذاى) پستتر را به جاى نعمت بهتر مىخواهید؟ (اكنون كه چنین است بكوشید از این بیابان خارج شده و) وارد شهر شوید، كه هر چه خواستید براى شما فراهم است. پس (مُهر) ذلّت و درماندگى، بر آنها زده شد و (مجدّداً) گرفتار غضب پروردگار شدند. این بدان جهت بود كه آنها به آیات الهى كفر مىورزیدند و پیامبران را به ناحقّ مىكشتند، و این به سبب آن بود كه آنان گنهكار و سركش و متجاوز بودند.
بنى اسرائیل به جاى شكرگزارى از نعمتهاى «من و سلوى»، به فكر زیادهخواهى و تنوّع طلبى افتاده و از غذاهاى زمینى خواستند و براى نمونه، تعدادى از آنها مانند: سبزى، خیار، پیاز و سیر را نام بردند.
حضرت موسى در برابر این درخواستها، ضمن تأسّف از اینكه آنها نعمتهاى نیكو و بهتر را با نعمتهاى ساده عوض مىكنند، به آنها گفت: اگر بناى كامیابى از اینها را دارید، باید به شهر رفته و با دشمنانتان بجنگید، شما از یك سو حال جهاد ندارید و از طرف دیگر تمام امتیازات شهرنشینى را مىخواهید. خداوند خبر مىدهد كه این قوم با چنین ویژگىها و خصوصیّات، به ذلّت و خوارى افتاده و گرفتار قهر و غضب الهى خواهند شد.
تنوّع طلبى و افزون خواهى، دامى براى اسیر شدن انسانهاست. استعمارگران نیز از همین خصیصهى مردم، براى لباس، مسكن، مركب و تجمّلات استفاده كرده و مردم را به اسارت مىكشند.
نكات آیه:
1- منظور از "مصر" در اینجا كجاست؟
بعضى از مفسران معتقدند كه "مصر" در این آیه اشاره به همان مفهوم كلى شهر است، یعنى شما اكنون در این بیابان در یك برنامه خودسازى و آزمایشى قرار دارید، اینجا جاى غذاهاى متنوع نیست، بروید به شهرها گام بگذارید كه در آنجا همه اینها هست، ولى این برنامه خودسازى در آنجا نیست.
تنوّع طلبى و افزون خواهى، دامى براى اسیر شدن انسانهاست. استعمارگران نیز از همین خصیصهى مردم، براى لباس، مسكن، مركب و تجمّلات استفاده كرده و مردم را به اسارت مىكشند
دلیل آن را این مىدانند كه بنى اسرائیل نه تقاضاى بازگشت به "مصر" را داشتند و نه هرگز به آن باز گشتند.(به علاوه تنوین مصراً دلیل بر نكره بودن آن است، بنابر این نمىتواند اشاره به كشور معروف مصر باشد.)
بعضى دیگر همین تفسیر را انتخاب كرده و بر آن افزودهاند كه منظور این است ماندن شما در بیابان و استفاده از این غذاى غیر متنوع به خاطر ضعف و زبونى شما است، نیرومند شوید و با دشمنان پیكار كنید و شهرهاى شام و سرزمین مقدس را از آنها بگیرید تا همه چیز براى شما فراهم گردد. (تفسیر المنار ذیل آیه)
سومین تفسیرى كه براى این آیه ذكر شده، این است كه منظور همان كشور مصر است یعنى شما اگر از غذاهاى غیر متنوعى در این بیابان بهره مىگیرید در عوض ایمان دارید و آزاد و مستقل هستید . اگر نمىخواهید برگردید و باز هم برده و اسیر فرعونیان یا امثال آنها شوید، تا از باقیمانده سفره آنها، از غذاهاى متنوعشان بهره گیرید، شما به دنبال شكم و خورد و خوراكید، هیچ نمىاندیشید كه آن روز برده و اسیر بودید و امروز آزادید و سر بلند. در واقع اگر شما محرومیت مختصرى دارید این بهاى آزادى است كه مىپردازید.
ولى تفسیر اول از همه مناسب تر به نظر مىرسد.
2- آیا تنوعطلبى جزء طبیعت انسان نیست؟
بدون شك، تنوع از لوازم زندگى و جزء خواستههاى بشر است، كاملاً طبیعى است كه انسان پس از مدتى از غذاى یك نواخت خسته شود، این كار خلافى نیست پس چگونه بنى اسرائیل با درخواست تنوع مورد سرزنش قرار گرفتند؟
پاسخ این سؤال با ذكر یك نكته روشن مىشود و آن اینكه در زندگى بشر حقایقى وجود دارد كه اساس زندگى او را تشكیل مىدهد و نباید فداى خوردن و خوابیدن و لذائذ متنوع گردد.
زمان هایى پیش مىآید كه توجه به این امور انسان را از هدف اصلى، از ایمان و پاكى و تقوى ، از آزادگى و حریت باز مىدارد، در اینجا است كه باید به همه آنها پشت پا بزند.
تنوعطلبى در حقیقت دام بزرگى است از سوى استعمارگران دیروز و امروز كه با استفاده از آن، افراد آزاده را چنان اسیر انواع غذاها و لباس ها و مركب ها و مسكن ها مىكنند كه خویشتن خویش را به كلى به دست فراموشى بسپارند و حلقه اسارت آنها را بر گردن نهند.
3- آیا "من" و "سلوى" از هر غذایى برتر بود؟
بدون شك غذاهاى گیاهى مختلفى كه بنى اسرائیل از موسى درخواست كردند، غذاهاى پر ارزشى است، ولى مسأله این است كه تنها نباید به زندگى از یك بعد نگاه كرد، آیا سزاوار است انسان براى دستیابى به مواد مختلف غذایى تن به اسارت دهد؟!
بنابر اینكه "من" یك نوع عسل كوهستانى و یا ماده قندى نیرو بخشى مشابه آن باشد یكى از مفیدترین و پرانرژىترین غذاها است، مواد پروتئینى موجود در گوشت تازه (مانند "سلوى" پرنده مخصوص) از جهاتى بر مواد پروتئینى موجود در حبوبات برترى دارد، چرا كه هضم و جذب اولى بسیار آسان است در حالى كه براى جذب دومى دستگاه گوارش با فعالیت خسته كنندهاى دست به گریبان خواهد بود. (قرآن بر فراز قرون و اعصار، ص 112)
ضمناً "قوم" را كه از غذاهاى مورد تقاضاى بنى اسرائیل است بعضى به معنى گندم، و بعضى به معنى سیر تفسیر كردهاند، البته هر یك از این دو ماده امتیاز ویژهاى دارد، ولى بعضى معتقدند كه معنى گندم صحیح تر است چرا كه بعید است آنها مواد غذایى خالى از گندم را خواسته باشند. (تفسیر قرطبى ذیل آیه مورد بحث)
4- چرا مهر ذلت بر بنى اسرائیل نهاده شد؟
از آیه فوق استفاده مىشود كه آنها به دو جهت گرفتار خوارى و ذلت شدند:
یكى براى كفر و سرپیچى از دستورات خدا، و انحراف از توحید به سوى شرك.
دیگر اینكه مردان حق و فرستادگان خدا را مىكشتند، این سنگدلى و قساوت و بى اعتنایى به قوانین الهى، بلكه تمام قوانین انسانى كه حتى امروز نیز به روشنى در میان گروهى از یهود ادامه دارد، مایه آن ذلت و بدبختى شد.
پیامهای آیه:
1 ـ شكمپرستى، عامل هبوط و سقوط انسانهاست. «لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ» ،«اهْبِطُوا»
2ـ رفاهطلبى، زمینهى ذلّت و خوارى است. «لَنْ نَصْبِرَ»،«ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ»
3ـ بىادبى در گفتگو، نشانهى روحیّهى سركش و طغیانگر است. آنها مىتوانستند به جاى «لَنْ نَصْبِرَ» هرگز صبر نمىكنیم، بگویند: یك نواختى غذا براى ما سنگین شده است. و یا به جاى«فَادْعُ لَنا رَبَّكَ»، بگویند: «فادع لنا ربنا»
4ـ بنى اسرائیل، نژاد پر توقّع و افزون طلب هستند. «فَادْعُ لَنا رَبَّكَ یُخْرِجْ لَنا»
5ـ بیان خواستههاى جزیى، نشانهى شدّت وابستگى و حقارت طبع است. «بقل، قثاء، فوم، عدس و بصل»
6ـ راضى بودن به آنچه خداوند خواسته و صبر بر آن، تأمین كنندهى خیر و مصلحت واقعى انسان است. «أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنى بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ»
7ـ شهرنشینى و داشتن همه نوع امكانات، نشانهى رشد و تكامل نیست، بلكه گاهى مایهى سقوط و هبوط است. «اهْبِطُوا مِصْراً»
8 ـ كارهاى خطرناك، وابسته به افكار انحرافى و خطرناك است. «یَكْفُرُونَ»، «یَقْتُلُونَ»
9ـ تاریخ انبیا، با شهادت در راه خداوند گره خورده است. «یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ»
10ـ تعدّى و معصیت پى در پى، موجب كفر و كفر، عامل هر گونه جنایت است.«یَكْفُرُونَ»، «عَصَوْا»
11ـ ذلّت و بدبختى، مربوط به نژاد نیست، بلكه مربوط به خصوصیّات و عقاید و اعمال انسانهاست. «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا یَكْفُرُونَ» بخش قرآن تبیان
منابع:
1- تفسیر نور، ج1
2- تفسیر نمونه، ج1
3- تفسیر المنار ذیل آیه مورد بحث
4- تفسیر فى ظلال
5- قرآن بر فراز قرون و اعصار، ص 112
6- تفسیر قرطبى ذیل آیه مورد بحث